گیاهان آپارتمانی مفید برای سلامتی؛ فواید گیاهان آپارتمانی که نمیدانستید!
تاریخ انتشار: ۱۰ تیر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۱۱۰۹۸۴
نگهداری انواع گیاهان آپارتمانی چه در منزل و چه در محیط کاری فواید بیشماری دارد. این فواید گیاهان، هم بر روی جسم ما و هم سلامت روان ما تاثیر ویژهای میگذارد. در این باره با دکتر «مهرنوش دارینی» روانشناس، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه گفتگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
به گزارش همشهری آنلاین، نگهداری انواع گیاهان آپارتمانی چه در منزل و چه در محیط کاری فواید بیشماری دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
دنیای مدرن امروزی و تحولات فناوری و اطلاعات، استرس زیادی برای ما ایجاد کرده؛ به گونهای که در حال حاضر کنترل استرس و اضطراب به موضوع مهمی تبدیل شده است. بررسیها و مطالعات نشان میدهند نگهداری از گیاهان با سرکوب فعالیت سیستم عصبی خودمختار میتواند استرس روانی و فیزیولوژیکی را کاهش دهد.
مهرنوش دارینی در پاسخ به سوالی مبنی بر اینکه «گیاهان سبز، درختان، فضای با طراوت پارکها، باغها و حتی گیاهان در محل کار یا آپارتمانهای ما چه ارتباطی با سلامت روان ما دارند؟» میگوید: «تجزیه و تحلیل تحقیقات دانشگاه A&M تگزاس که در مجله باغبانی محیطی منتشر شده نشان میدهد زندگی در فضاهای سبز یا نزدیک به آن و گذراندن حداکثر زمان ممکن در طبیعت یا مکانهایی که گل و گیاه زیادی در آنها وجود دارد میتوانند خلقوخوی ما را بهبود بخشند، تاثیرات منفی استرس و پرخاشگری را کاهش دهند و احساس بهتری در افراد در هر سن و سالی ایجاد کنند.
محققان دریافتهاند افرادی که اطراف خود را با گل و گیاه و دیگر اشکال زیبایی طبیعی، در داخل و خارج از خانه پر کردهاند، از سلامت عاطفی و روانی بیشتری برخوردارند که در نهایت میتواند تأثیر مثبتی بر سلامت اجتماعی، روانی، فیزیکی، شناختی، محیطی و معنوی آنها بگذارد.»
طبیعت؛ الهامبخش آرامشدارینی در ادامه در مورد نقش مستقیم پرورش گل و گیاه بر روان ما میگوید: «توجه داشته باشیم که طبیعت یکی از عوامل الهامبخش آرامش انسانهاست؛ بنابراین میتواند در سلامت روان آنها تاثیر گذار باشد. یکی از این مصدایق آن هم میتواند گل و گیاهانی باشند که در طبیعت وجود دارند و هم گل و گیاههای آپارتمانی که داخل منازل یا محیط کار میتوان از آنها نگهداری کرد. البته حضور در فضای سبز طبیعی برای افرادی که طبیعت را دوست دارند و میتوانند استرس خودشان را در طبیعت به جای بگذارند بیشتر میتواند کمک کننده باشد.»
ایجاد فضای سبز در خانه و محل کاراین استاد دانشگاه با تاکید بر استفاده از گل و گیاه در دکوراسیون خانه و محل کارمان توضیح میدهد: «با توجه به اینکه همیشه امکان حضور ما در طبیعت و بهرهمند شدن از مواهب آن وجود ندارد؛ خودمان هم میتوانیم چنین فضاهایی را در محل زندگی و کار خود ایجاد کنیم. انجام این کارها و ایجاد فضای سبز در محیط میتواند تنها در حد قرار دادن گلدانهای سر سبز و پر گل و گیاه در خانه و محل کار باشد.»
احساس شادابی با نگهداری از گیاهان آپارتمانیبه گفته این روانشناس، به لحاظ روحی و روانی، نگهداری از گیاهان آپارتمانی یا هر فضایی که در اختیار داریم مانند باغچه و حیاط خانه باعث ارتقای روحیه افراد خواهد شد. وی در این باره میگوید: «وقتی بتوانیم شاهد روند رشد گیاهان باشیم احساس شادابی و مفید بودن میکنیم. همچنین هنگامی شاهد ثمره تلاش و نگهداری از گیاهان باشیم حس مفید بودن نیز در ما ایجاد میشود.»
تمرکز بر چگونگی پرورش گیاهان به جای مشکلات روزمرهدارینی با بیان اینکه پرورش گل و گیاه باعث آرامش ذهن و تغییر موضوع تمرکز ذهن میشود، میگوید: «مهمترین نکته در پرورش گیاهان و احساس علاقه به آنها تغییر توجه است. این کار ممکن است تمرکز و توجه ما را از مشکلات روزانه به سمت چگونگی پرورش صحیح و مناسب گل و گیاه گام تغییر میدهد. درواقع وقتی ما مشغول رسیدگی به گل و گیاهان هستیم حتی برای لحظاتی از فکر درباره مشکلاتی که طی روز با آنها درگیر هستیم رها میشویم و به پرورش گیاهانمان در خانه فکر میکنیم.»
حس مسئولیتپذیری در کودکاناین روانشناس در ادامه درباره با تاکید برا این نکته که پرورش گل و گیاه در خانه میتوانیم به فرزندانمان مسئولیتپذیری را نیز آموزش دهیم، میگوید: «والدین میتوانند در پرورش گیاهان، فرزندانشان را شریک کنند تا آنها هم در این زمینه مشارکت کنند و در مراحل مختلف به والدین کمک کنند. والدین میتوانند گلدانی در اختیار کودک قرار دهند تا شاهد مراحل کاشت و رویش گیاهان باشد.
این کار میتواند از دو زاویه اثربخش باشد؛ هم زمانی که بچهها روند رشد گلها را میبینند و مراقبت از آنها را بر عهده میگیرند احساس خوبی خواهند داشت و هم احساس میکنند دوستی دارند که میتوانند شاهد رشد آن باشند و خودشان هم به اضافه شدن برگهای جدید آن کمک کنند و ببینند که جوانه میزند و گل میدهد. درواقع با مشارکت فرزندانمان در پرورش گیاهان میتوانیم باعث شویم آنها در عمل با چگونگی داشتن حس مسئولیت در قبال گیاهانی که پرورش آنها را بر عهده میگیرند و مسئولیتپذیری را بیاموزند.»
لزوم تجربه ناکامی برای کودکاناین استاد دانشگاه در ادامه اضافه میکند: «پرورش گل و گیاه علاوه بر اینکه میتواند برای کودک مسئولیت به باربیاورد، اگر به هر دلیلی آسیبی به گل وارد شود کودک با نخستین تجربه ناکامی نیز مواجه شود و به این ترتیب کودکان میتوانند درس بزرگ دیگری هم بگیرند و متوجه شوند همیشه در زندگی کارها مطابق میل آنها پیش نخواهد رفت؛ بنابراین پرورش گیاهان از زوایای مختلف میتواند تجربه مفیدی برای بچهها به حساب بیاید.»
کاهش استرس و افزایش کارایی با نگهداری از گیاهان آپارتمانیدکتر دارینی میگوید: «وجود گیاهان در خانه و محیط کار باعث کاهش استرس و افزایش کارایی و عملکرد افراد میشود. حتی دقیق شدن بر تعداد برگها و جزییات گیاهان سبز و دقایقی نگاه کردن به تمام ابعاد و جزییات آنها باعث تمرکز بیشتر خواهد شد و میتواند راندمان و کارایی افراد را در انجام کارهایشان بالا ببرد و انگیزه بیشتری به آنها بدهد.»
وی در ادامه به کسانی که نگران هستند نتوانند به خوبی از پس مراقبت گیاهان برآیند، توصیه میکند: «این افراد میتوانند انواع مقاوم گیاهان آپارتمانی را انتخاب کنند؛ نه اینکه نگرانی آنها باعث شود دست به پرورش هیچ گیاهی نزنند. چون با توجه به اینکه روح زندگی در گیاهان جاری است میتواند فضایی آرام و به دور از استرس اضطراب را هم در اختیار ما قرار دهد.»
این استاد دانشگاه ادامه میدهد: «کاهش استرس میتواند با کاهش ناامیدی همراه باشد و در افراد ایجاد انگیزه کند. بهویژه زمانی که آنها از لحاظ دیداری و بصری در محیطی قرار بگیرند که گیاهان زیادی وجود داشته باشد. به این ترتیب وجود گیاهان میتواند باعث انگیزه بیشتر در افراد شود.»
منبع: فرارو
کلیدواژه: نگهداری گل در خانه قیمت طلا و ارز قیمت موبایل نگهداری از گیاهان گیاهان آپارتمانی پرورش گل و گیاه پرورش گیاهان فواید گیاهان گل و گیاه کاهش استرس سلامت روان روان شناس محیط کار محل کار روان ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۱۱۰۹۸۴ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
کشف شگفت انگیز سرنخهای ژنتیکی افسردگی
فرارو- از توصیف تجربیات اصلی افسردگی تغییرات در انرژی، فعالیت، تفکر و خلق و خو بیش از ده هزار سال میگذرد. واژه افسردگی حدود ۳۵۰ سال است که مورد استفاده قرار میگیرد. با توجه به چنین پیشینه طولانیای ممکن است شگفت زده شوید اگر بدانید که متخصصان در مورد چیستی افسردگی و هم چنین درباره نحوه تعریف یا علت بروز آن با یکدیگر اجماع نظر ندارند. با این وجود، بسیاری از کارشناسان با این موضوع موافق هستند که افسردگی خانواده بزرگی از بیماریها به علل و سازوکارهای مختلف است. این امر باعث میشود تا انتخاب بهترین درمان برای هر فرد چالش برانگیز باشد.
افسردگی واکنشی در برابر افسردگی درون زادبه گزارش فرارو به نقل از کانورسیشن، یک استراتژی آن است که انواع فرعی افسردگی را جستجو کرده و ببینید که آیا ممکن است با انواع مختلف درمان بهتر عمل کنند یا خیر. یک مثال در این باره مقایسه افسردگی واکنشی با افسردگی درون زاد است. افسردگی واکنشی (هم چنین به عنوان افسردگی اجتماعی یا روانی نیز شناخته میشود) ناشی از قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس زای زندگی است. این موارد ممکن است مورد تعرض واقع شدن یا مواجهه با از دست دادن یک عزیز باشد و یک واکنش قابل درک به یک محرک خارجی قلمداد میشوند.
در مقابل، افسردگی درون زاد (که به عنوان افسردگی بیولوژیکی یا ژنتیکی نیز قلمداد میشود) توسط چیزی در درون ایجاد میشود مانند ژنها یا شیمی مغز. بسیاری از افرادی که به صورت بالینی در زمینه سلامت روان کار میکنند این نوع از تقسیم بندی را میپذیرند. با این وجود، پژوهشگرانی از دانشگاه سیدنی این تقسیم بندی را بیش از اندازه ساده قلمداد کردند. آنان به این موضوع پرداختند که ژنها و رویدادهای استرس زای زندگی ممکن است به صورت جداگانه در ایجاد افسردگی نقش داشته باشند، اما همزمان با افزایش خطر ابتلا به افسردگی یک فرد با یکدیگر در تعامل هستند. شواهد نشان میدهند که در قرار گرفتن در معرض عوامل استرس زا یک جزء ژنتیکی وجود دارد. برخی از ژنها روی مواردی مانند شخصیت یا کاراکتر تاثیر میگذارند. برخی از ژنها بر نحوه تعامل ما با محیط تاثیر میگذارند.
در نتیجه، آن تیم تحقیقاتی در دانشگاهی سیدنی تصمیم گرفتند نقش ژنها و عوامل استرس زا را بررسی کنند تا متوجه شوند آیا طبقه بندی افسردگی به عنوان واکنشی یا درون زاد معتبر است یا خیر. افراد مبتلا به افسردگی به پرسشهایی درباره قرار گرفتن در معرض رویدادهای استرس زای زندگی پاسخ دادند. محققان دانشگاه سیدنی DNA نمونههای بزاق آن افراد را برای محاسبه مخاطرات ژنتیکی آنان برای اختلالات روانی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادند. سوال آنان ساده بود این که آیا خطر ژنتیکی برای افسردگی، اختلال دو قطبی، اسکیزوفرنی، اختلال کم توجهی – بیش فعالی* (ADHD)، اضطراب و روان رنجوری* (Neuroticism) بر قرار گرفتن گزارش شده افراد در معرض رویدادهای استرس زای زندگی تاثیر میگذارد یا خیر.
شاید بپرسید آن محققان چرا برای محاسبه خطر ژنتیکی اختلالات روانی در افرادی که پیشتر دچار افسردگی بودند به پژوهش پرداختند و کم و بیش بودن این واریانت در افراد مختلف متفاوت است. حتی افرادی که پیشتر به افسردگی دچار بوده اند نیز ممکن است خطر ژنتیکی کمی برای آن داشته باشند. این افراد ممکن است به دلیل برخی علل دیگر دچار افسردگی شده باشند.
محققان دانشگاه سیدنی خطر ژنتیکی شرایطی به جز افسردگی را به چند دلیل بررسی کردند. نخست آن که واریانتهای ژنتیکی مرتبط با افسردگی با افسردگی مرتبط با سایر اختلالات روانی همپوشانی دارند. نکته دوم آن که دو فرد مبتلا به افسردگی ممکن است واریانت ژنتیکی کاملا متفاوتی داشته باشند. بنابراین، محققان قصد داشتند شبکه گستردهای برای بررسی طیف وسیع تری از واریانتهای ژؤنتیکی مرتبط با اختلالات روانی ایجاد کنند.
اگر تقسیم بندی افسردگی به دو دسته واکنشی و درون زاد معتبر باشد انتظار میرود افرادی که مولفه ژنتیکی کم تری در افسردگی خود دارند (گروه واکنشی) رویدادهای استرس زای زندگی را گزارش کنند. هم چنین انتظار میرود افرادی که دارای مولفه ژنتیکی بالاتری هستند (گروه درون زاد) رویدادهای استرس زای کم تری را گزارش کنند.
با این وجود، پس از مطالعه بیش از ۱۴ هزار فرد مبتلا به افسردگی نتیجه کاملا برعکس آن چه انتظار میرفت حاصل شد. محققان دریافتند افرادی که در معرض خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی قرار دارند میگویند که در معرض استرسهای بیش تری قرار گرفته اند. مواجهه با حمله از طریق سلاح، تجاوز جنسی، سانح رانندگی مشکلات حقوقی و مالی و سوء استفاده و مورد بی توجهی قرار گرفتن در دوران کودکی در افرادی که خطر ژنتیکی بالاتری برای افسردگی، اضطراب، اختلال کم توجهی – بیش فعالی یا اسکیزوفرنی داشتند شایعتر بود.
ژنها چگونه نقش ایفا میکنند؟خطر ژنتیکی اختلالات روانی حساسیت افراد را نسبت به محیط تغییر میدهد. دو نفر را تصور کنید یکی با خطر ژنتیکی بالا برای افسردگی و دیگری با خطر ژنتیکی پایین برای افسردگی. آن دو نفر شغل شان را از دست میدهند. فرد آسیب پذیر از نظر ژنتیکی از دست دادن شغل را به عنوان تهدیدی برای ارزش خود و موقعیت اجتماعی اش تجربه میکند. احساس شرم و ناامیدی در او وجود دارد. او از ترس از دست دادن شغل دیگر نمیتوانند خود را مجبور کنند به دنبال شغل دیگری باشد. برای فرد دیگر از دست دادن شغل کمتر با چنین احساسی همراه است. آن دو نفر یک رخداد را به گونهای متفاوت درونی میکنند و آن را به شکلی متفاوت به یاد میآورند.
خطر ژنتیکی برای اختلالات روانی همچنین ممکن است باعث شود افراد در محیطهایی قرار بگیرند که اتفاقات بدی در آن رخ میدهد. برای مثال، خطر ژنتیکی بالاتر برای افسردگی ممکن است بر عزت نقس تاثیر بگذارد و فرد را بیشتر در معرض روابط ناکارآمد قرار دهد که سپس تبدیل به روابطی بد خواهند شد.
مطالعه محققان برای افسردگی چه معنایی دارد؟نخست آن که نتیجه مطالعه تایید میکند که ژنها و محیط مستقل نیستند. ژنها بر محیطهایی که در نهایت در آن زندگی میکنیم و بر رخدادهای پس از آن تاثیر میگذارند. ژنها هم چنین بر نحوه واکنش ما به آن رویدادها تاثیر میگذارند.
دوم آن که نتیجه مطالعه محققان استرالیایی از تمایز بین افسردگی واکنشی و درون زاد پشتیبانی نمیکند. ژنها و محیطها تعامل پیچیدهای دارند. در اکثر موارد افسردگی ترکیبی از ژنتیک، بیولوژی و عوامل استرس زا است.
سوم آن که افراد مبتلا به افسردگی که مولفه ژنتیکی قوی تری در افسردگی خود دارند گزارش میدهند که زندگی شان با عوامل استرس زای جدی تری نشانه گذاری شده است. بنابراین، از نظر بالینی افرادی که آسیب پذیری ژنتیکی بالاتری دارند ممکن است از یادگیری تکنیکهای خاص برای مدیریت استرس خود بهرهمند شوند. این ممکن است به برخی از افراد کمک کند تا در وهله نخست احتمال ابتلا به افسردگی را کاهش دهند. هم چنین، ممکن است به برخی از افراد مبتلا به افسردگی کمک کند تا مواجهه مداوم خود را با عوامل استرس زا را کاهش دهند.
اختلال کم توجهی – بیش فعالی یک اختلال عصبی رشدی است که با اختلال عملکرد اجرایی و علائمی همچون نقص در توجه و تمرکز، بی احتیاطی، بیش فعالی و تکانشگری که فراگیر، مخرب و در عین حال برای سن فرد غیرطبیعی هستند مشخص میشود.
*روان رنجوری یا روان آزرده گرایی یک تمایل طولانی مدت به یک حالت عاطفی منفی یا اضطراب است. روان رنجوری یک بیماری نیست بلکه یک ویژگی شخصیتی است. افراد مبتلا به روان رنجوری تمایل بیشتری به افسردگی دارند و بیشتر از دیگران احساس گناه، حسادت، عصبانیت و اضطراب میکنند.